رقص واژگان

سپیدگویی من
رقص واژگانی بود
که
اقیانوس ها در تو غوطه ور شدند.
استخوانهای پوکم
منجمد می شد
وقتی زاده میشد فصل سرد.
تو باید عبور می کردی
و من ناشکیب در برابرت
بارها می نوشتم از تو
و واج های ناهماهنگم
به هبوط می رسید
از زایش تو در نقطه کور دیدگانم.
شعر ارسالی از الهه
