5 آهنگــــ زيبـــــا و غـمگيـــــن از عباس قمــــــــري

دوباره باز

خسته شدم

فدات بشم

ثانيه هاي عاشقي

جبران مي كنم


عشــــــــق خاموش رويـــــــــا...

کوچـــــــه بالاتر از کوچــــــــه ما/دختــــــری بـــود بــــه نام رویــــــــا

درســخوان بود و کمی بازیگوش/دلـــــــربایی بـــه نهایتـــــ زیبــــــا

غالــــبا از دم در رد می شـــد/هـــر ســحر کیف به دستـــ و تنـــها

الغــــــرض مدرسه اش واقع بـــود/صـــــد قدم آنـــطرف از خـانه مــا

فصـــل پائیـــــز که از راه رسید/رختــــ می بستـــ ز کوچــــه گــــرما

چنـــــد غازی که مهاجـــــر بودند/رد شدند از ســــر من از ســــرما

بچــــه غازی لبــــــ بام ما نشست/آمــدم تا کــــه بگیـــــــــرم آن را

اینـــــطرف بچــــۀ همسایۀ مان/دانه می داد دو ســــه کـــــــفتر را

آنطـــرف باز مرا حیــــران کرد/خـــــود رویاستـــ چـه خوش سـیــــما

خنـــــده ای کرد و سپس گفتــ/که ســــر کوچــــه بیا پـــس فــــردا

تا رســیدم به سـر کوچۀ شان/مردمی جمــع شـــده بودند آنــــجا

یکـــی از اهـــل محل را پرسیــدم/جــــــریان چیست ببینـــم آقـــا؟

گفتــــ که دختــر رویــــــا نامی/ســاعتی قبـــل زد آتـــــش خــود را

و جـــــهان دور ســـرم می چرخید/نفسـم سختــــ می آمــــد بالا

همــــــه از مـــرد و زن و پیــــر و جــوان/گـــریـه می کرد به حال رویا

بعـــــد از آن من پــــدرش را دیـــدم/داد می زد پدرش وای خـــــــدا

دختـــــرم دختـــرکم رویایــــــم/دختــــــرم رفته کجـــــا کو به کجــــا

خواهــــــر کوچــــک او را دیــــدم/دستـــــ در سـینه و بگرفته عـــــزا

گفتــمش دختــــر زیبــــا زهــــــرا/چـه بـــلا آمــــد بـــر ســـر رویـــا؟

گفتــــ ای کـاش می دانــستی/در دلـــش بود فــقط عشــق شما

دایــــی ام با پســرش اینــهفته/آمــــدند خواستـــــگاری اینـــــــجا

پــــدرم هـــر چه کـه اصــرار نمود/خواهــرم گفتـــ نمی خواهم او را

گــــریه می کــرد و لــیکن پــــدرم/راضـــی اش کـــرد به زور و دعـوا

خواهـــرم رفتـــــ کـــه چایـــی آرد/ناگــهان آمـــد از آن سمت صــدا

بدنـش طــعمه ی آتـش شــده بود/گشتـــ عروسی مـبدل به عـــزا

بعـــد از آن یـــک ورق تـــا خـــــورده/او در آورد و بــــه مــن داد بیـــا

خواهـــرم داد همیــن را دیــشب/بــدهم مـــوقع دیــــدن به شــما

نامــــــه را کــه باز کـــردم دیــــدم/او نوشته استـــــ با نام خـــــــدا

بــــی تو شـــرمنده که تنها رفتم/اُفـــــ به این چـــرخ و فلک بر دنیاِِ

تا بدانی که تــو مجنـــــون منی/پـــس بیا بــــر ســــر قبـــــر لیلِِی

هـــمچنین قول بده بــر مـــن عــــزیز/کــــه مبــادا بکنی آه و نــــــوا

پنجشنبه ســــر قبــــرش رفــــتم/حالتـــی بــــود عــــجیب و زیبـــا

اشکــــ من قـــول مـــرا باطــــل کــرد/تا نوشتـم کـــــه با نام خــــدا

بــی تو شرمنده ام که تنــها ماندم/اُفــــ به ایـن چرخ و فلک بر دنیا

آری آری تـــــو لیلای منـــــی/آمـــــدم بر ســــــــر قبرتـــــــــ رویـــــــا...




آهنگـــــ چشــــم ســــیاه شایان(آهنگ درخواستی)

لینکـــ دانلود


 

 

تنهــــا به ایـــــن دلبســـــتگی ها می رســــــد زورم

هــــــر چنــــــد از چشمان تو فرسنگــــــــ ها دورم

امـــــا برای با تـــــو بودن سختـــــــــ مـــــــــجبـورم

مــــن یادها را تنگــــــــ در آغوش می گــــــــــــیرم

تنــــها به این دلبســــتگی ها می رســـــــد زورم

دستـــــ از ســــر من بر نـــــمی دارد خیال تـــــــو

مــــن از همین حســـــی که در تو نیست رنجورم

آیینـــــــه ام افتـــــــاد از دستــــــــ دلــــــــم،مردم!

جایــــی نمی بیند دلــــــم،مــــن گنگـــــم و کورم

بگـــــــذار دنیا بـــــــشنود مـــــــن دوستتــــــ دارم

هــــــر چند از چــــــــشمان تو فرسنگــــــ ها دورم

 

 

آهنگ جدید مجــــــازاتــــــ (سامــان جلیلـــی)

لیــــنکــــ دانلـــــــــود

 

مـي رســــــد روزِی كــــه بــــي من روزهــــا را سركنـــي

مـي رســــــد روزي كــــه مرگــــــ عــــــشق را باور كنـــي

مـیِ رســــــد روزی كــــه تنــــــها در كنـــــار عــــــكس من

نــــــامه هــــاي كهنــــه ام را مـــــو به مـــــو از بــــــر كنــــي...

 

آهنگ زیبای خاک تشنه (فریدون اسرایی)

لینک دانلود

دل ما مثل خاک بکر دهات، بی کلوخ و بدون هر سنگ است

آری آری حکایت من و تو، داستان« هزار فرسنگ» است

بارها گفته ای که در تبریز، گاه اگر رنگ عوض کنی خوب است

من ولی ساده ام نمی فهمم، آسمان دهات یک رنگ است

من کمی ساده ام، کمی شاعر، سفره ام عطر سادگی دارد

باورم را به من نگیر ای دوست، پای تزویر من کمی لنگ است

«راک» و « رپ» جای خود ولی وقتی ساز را مثل مادری غمگین...

بفشاری به سینه می فهمی، همچنان«خان چوبان» خوش آهنگ است

بگذارید من خودم باشم، بگذارید زندگی بکنم

دل ما مثل خاک بکر دهات، بی کلوخ و بدون هر سنگ است

قبله آرباطان

آهنگ جدید فرصت زندگی(سامان جلیلی)

لینک دانلود

 

مـــــــن عاشــــــقانه مــی کنــــــم نـگـــــــاه بر دو چــــــــشم تــــــــو

تـــــــــو تازیـــــانــه مـــی زنــــــی به چـــــــــشم و بـــــــر نـــگاه مـــــن

چــــــــو آفـــــــتابــــــ مـــی شــــــوم دمــــِِِِی که گـــــرم و روشــــنت کنــــــــم

چــــــــو ابـــــــــــر تـــــــــیره مـی شـــــوی کــه ســـــــــد نهـــــی به راه مـــن

خـــــــرابـــــ تــــــر ازیــــــــن کســـــــــــــی نمــــی شــــــود کـــه مـــن شــدم

تـــــــــو هـــــــــــر چــــــــه مـــــــــی کنـــــــــــی بکــــــــــــن، ســــزاتـــــ با خــــــــــــــــــداِِی مـــــــــــن...

 

عشق یک جوشش کور است

دکتر شریعتی: عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی،دوست داشتن پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،

دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.

 عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد

دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند.

 عشق طوفانی ومتلاطم است،دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.

 عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست،

دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد.

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد.

 عشق یک فریب بزرگ و قوی است،دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق.

 عشق در دریا غرق شدن است،دوست داشتن در دریا شنا کردن.

 عشق بینایی را می گیرد،دوست داشتن بینایی می دهد.

عشق خشن است و شدید و ناپایدار،دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.

 عشق همواره با شک آلوده است،دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.

 ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم،از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.

 عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند،دوست داشتن جاذبه ای در دوست،که دوست را به دوست می برد.

عشق تملک معشوق است،دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،

دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست

در خود دارد ،داشته باشند.

در عشق رقیب منفور است،در دوست داشتن است که: "هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند" که حسد شاخصه ی عشق است.

عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد.


عشق يا دوستي؟


مدعيان رفاقت بسيارند. تا پاي آزمايش در ميان نباشد هر کسي از راه رسيده و نرسيده مدعي عشق است.

رفاقت را بايد با صداقت آزمود و صداقت را مي شود از ته نگاههاي يک انسان فهميد.

چشمها همه چيز را لو مي دهند. حتي عشقي را که در دلت پنهان کرده اي.

دوستي يک معامله نيست و اين همان حقيقتي است که از يادها رفته است.

کساني که از دوستي به سود و زيان آن مي انديشند، سودي از دوستي نخواهند برد.

دوست داشتن از عاشق بودن هم سخت تر است؛ دوستدار تو به سعادت تو مي انديشد حال آنکه عاشق تو به داشتن تو ...

دوستي بالاتر از عشق است. سعي کن تا کسي را در دوستي نيازموده اي عاشقش نشوي.

ملاک دوستي به رنگ و قد و وزن و ناز و عشوه و ... نيست، معيار دوستي صداقتي است که دوستت در صندوقچه دلش ذخيره کرده است.

آنچه باز هم از دوستي و عشق بالاتر است، آزادي ست.

اين آزادي است که پيش از دوستي ارزش دارد. نبايد با دوست داشتن کسي او را از آزاد بودن و آزاد انتخاب کردن محروم کرد.

گاه انسان آنچنان عاشق مي شود که به هر وسيله اي که شده است، مي خواهد محبوبش را مال خودش کند و اين بر خلاف اصل آزادي است.



آلبوم 6 گوشه(پویا بیاتی)

 

1-بی تابیه رقیه

2- حکایت آهو

3-لالایی رباب

4-مشک و اشک

5- امام حسن

6- دلتنگیه حسین

 

 

نشد(علی عبدالمالکی)

لینک دانلود

 

قيامت بي حسين غوغا ندارد...

"شفاعت بي حسين معنا ندارد"...

حسيني باش كه در محشر نگويند"چرا پرونده ات امضاء ندارد...