دانلود آهنگ فصل غمگین از مرتضی پاشایی
جدیدترین آهنگ های مرتضی پاشایی
با دو کیفیت 320 و 128
اسم آهنگ: فصل غمگین
خواننده: مرتضی پاشایی
دانلود آهنگ گریه از مرتضی پاشایی
جدیدترین آهنگ های مرتضی پاشایی
با دو کیفیت 320 و 128
اسم آهنگ: گریه
خواننده: مرتضی پاشایی
دانلود آهنگ من و قلبم از مرتضی پاشایی
جدیدترین آهنگ های مرتضی پاشایی
با دو کیفیت 320 و 128
اسم آهنگ: من و قلبم
خواننده: مرتضی پاشایی
دانلود آهنگ فریاد از مرتضی پاشایی
جدیدترین آهنگ های مرتضی پاشایی
با دو کیفیت 320 و 128
اسم آهنگ: فریاد
خواننده: مرتضی پاشایی
دانلود آهنگ دوست دارم از مرتضی پاشایی
جدیدترین آهنگ های مرتضی پاشایی
با دو کیفیت 320 و 128
اسم آهنگ: دوست دارم
خواننده: مرتضی پاشایی
دانلود آهنگ یه روز خوب از مرتضی پاشایی
جدیدترین آهنگ های مرتضی پاشایی
با دو کیفیت 320 و 128
اسم آهنگ: یه روز خوب
خواننده: مرتضی پاشایی
لمس تن تو شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد
داغی لبت جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیک بختی بخوانند
هم خوابگی ما، هم خوابگی چرک آلودی است
حتی اگر خانه خدا خوابگاهمان باشد
اگر هزار سال عاشق تو باشم
یک بوسه
یک نگاه حتی
حرامم باد
اگر تو عاشقم نباشی ...
احمد شاملو
باز باران با ترانه نگویید من می سرایم این ترانه جور دیگر:
باز باران بی ترانه!
با تمنای فراوان می خورد بر سقف قلبم
باز باران نرم نرمک می چکد از ناودان خانه ی ما
من به پشت شیشه ای تنها و غمگین می نگارم نامه اے را
باز باران با صدای چک چک غم می خورد بر پشت شیشه
می زند یکریزه بوسه قطره های خیس باران
روی اشک های گونه ی من
باز عطر پاک نرگس،رقص بی همواره باد
نغمه ی شوق پرستوی مهاجر می سراید یک ترانه
یادم آرد خاطرات کودکی را در کنار بـــرکه غـــم
باز باران بی ترانه! با تمام بی کسی های شبانه
می چکد بر سقف قلبم در کنار خلوت تو...
هوای خانه غمگین...
گلویم خشک و بے آب...
نفس در سینه پژمرده...
به سان شبنمے مغرور...
به خاکـے تشنه دل بستم...
من آن خاکم که افسرده...
شدم خاکسترے خفته...
به زیر آتشی پنهان...
کنون دیگر نه آهے بر لبم جاریست...
و نه حسرت بر دلم باقیست...
مرا پنداشتند سنگم!
دگر یارای غلطیدن هم ندارم...
در این بازار نامردی به دنبال چه مے گردی؟
نمے یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی!
برو بگذر از این بازار،از این مستے و طنازے!
اگر چه کوه هم باشے،در این دنیا تو مے بازی...
مـے گویند: شاد بنویس ...
نوشته هایت درد دارند!
و من یاد مردے مـے افتم...
که با کمانچه اش...
گوشه ے خیابان شاد مـے زد...
اما با چشمهاے خیس!!!
